۱۳۹۷/۰۱/۲۳


زری فکر می کند امسال سالش نیست. این را‌ نه وقتی که ماهی های قرمز عیدش دو روز قبل از سال تحویل مردند و روی آب آمدند فهمید، نه وقتی که لحظه ی سال تحویل دنبال شمع می‌گشت تا برود فیوز پریده‌ی برق خانه را روشن کند. این اتفاق ها صرفا برای او بد شانسی بود یا شاید قضا و بلا. این را بعد از گذشت نیمه ی اول ماه فهمید. آنجایی که به گذشته نگاه کرد، از اول سال تا نیمه‌ی فروردین کوفتی، دید هر کاری را شروع کرده ست نه تنها تمام نکرده بلکه به بدترین شکل ممکن انجامشان داده. اینها برای او که وسواس فکری شدید دارد-دکتر احتمالا بگوید خانم شما به اختلال فکری عملی از نوع نظم گرا دچار هستید و یک سری توصیه های پزشکی و ...- مثل خوره ایست که روی تک تک سلول های مغزش راه می رود و به ریش عمه ای نداشته اش میخندد. امسال سال او نیست. اگر هم باشد سال آخرش است.

برچسب‌ها: