۱۳۹۵/۰۳/۱۱

چلچراق


یه دوستی حرف خوبی میزد روزنامه نگارا دو دسته ان : اونایی که تو چلچراق بودن و اونایی که دوست داشتن تو چلچراق می بودن .


پ.ن :به مناسبت چهارده سالگی چلچراق 

۱۳۹۵/۰۳/۰۴

دنگ شو


عباس کیارستمی 
امین تارخ
رضا کیانیان
حمید مصفا 
محمدرضا فروتن 
سروش صحت 
هنگامه قاضیانی 
غزال شاکری 

اینها بس نیستند 
اینها کافی نیستند 
تا شوما هم دنگ شویی شوید؟
برچسب‌ها:

۱۳۹۵/۰۳/۰۲

سوسیالیست پیر در اردوگاه لیبرال‌ها چه می‌کند؟ از روزنامه ی شرق


سخنرانی ۱۷دقیقه‌ای «مارتین لوترکینگ» در ۱۹۶۳ از مشهور‌ترین و تأثیرگذار‌ترین خطابه‌های تاریخ آمریکا به‌شمار می‌رود. گرچه لو‌ترکینگ پنج سال پس از این سخنرانی ترور شد و نتوانست به‌روشنی نتایج جنبش ضد‌نژادپرستی خود را ببیند، اما حامیان این حرکت که دنباله‌رو اندیشه تساوی‌طلبانه حقوق سیاهان و سپیدپوستان آمریکایی بودند، در سالیان طولانی و مشقت فراوان، رؤیای لوترکینگ را تا حد زیادی به حقیقتی ملموس تبدیل کردند. یکی از این بازماندگان «برنی سندرز»، جوان بود که در زمان این گردهمایی بزرگ روبه‌روی مارتین به سخنانش گوش می‌داد. در آن زمان او یکی از اعضای جوان کمیته دانشجویی هماهنگی ضدخشونت بود. اما بعد‌ها دایره فعالیت‌های سیاسی خود را گسترش داد و مبدل به یکی از سازمان‌دهندگان مطرح حزب سوسیالیست آمریکا شد. او حین تلاش برای تساوی حقوق زنان و مردان و اقلیت‌های جنسی، سفیدپوستی بود که سال‌ها وقت خود را صرف جنبش‌های مدنی–حقوقی سیاه‌پوستان آمریکا کرد و دامنه فعالیت‌های اجتماعی توده‌پسندانه‌اش را به جایی رساند که این روز‌ها، در میان ایام پرالتهاب انتخابات آمریکا، در پروسه‌ای غیرقابل پیش‌بینی تبدیل به اصلی‌ترین رقیب هیلاری کلینتون شده؛ کلینتونی که تا پاییز گذشته یکه‌تاز عرصه انتخابات ۲۰۱۶ به‌شمار می‌رفت و موفق‌ترین گزینه دموکرات‌های لیبرال به نظر می‌رسید. اما آنچه جدا از رقابت تاریخی دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در آمریکا، این روز‌ها بانوی سابق ایالات‌متحده را نگران کرده، رقیبی از جنس دموکرات‌هاست؛ از جنس یک اصلاح‌طلب پیر که به طرز غیرقابل پیش‌بینی موردتوجه طیف‌هایی از مردم آمریکا قرار گرفت و حمایت‌های قاطعانه از او، معادله بازی در میان دموکرات‌ها را تغییر داد. این رقیب کهن‌سال که ناگهان در سرزمین سرمایه‌سالاران چپ‌گریز، خود را آشکارا یک سوسیالیست نامید، شاید هیچ‌گاه گزینه نهایی حزب دموکرات نبوده؛ گزینه‌ای که توان رویارویی با کلینتون نئولیبرال را با آن سابقه سنگین داشته باشد. شاید حزب دموکرات هم شبیه آنچه حزب کارگر انگلیس با جیمز کوربین رفتار کرد، برای خالی‌نبودن صحنه به‌نفع هیلاری چهره‌ای را معرفی کرد که کارنامه‌ای خالی از سیاست‌گذاری‌های مطرح داخلی و خارجی داشته باشد. اما هرچه هست این دو امروز روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند. گرچه سندرز ۷۴ساله براساس شواهد موجود، شانس کمتری نسبت به وزیر خارجه سابق آمریکا دارد، اما نکته قابل‌توجه تمایزهای راهبردی میان اینهاست. کلینتونی که بسیاری او را واقع‌گرای دنیای سیاست می‌دانند، توانسته رأی بخشی از اقلیت‌های جامعه آمریکایی را جذب کند. درحالی که انتظار می‌رفت به سبب فقدان رئیس‌جمهوری زن در آمریکا، کلینتون بتواند از این نکته حداکثر بهره را بگیرد، اما سندرز ایده‌آلیست که سابقه چشمگیری را در حوزه فعالیت‌های مساوات‌طلبانه جنسیتی در گذشته خود دارد، کلینتون را از چنین شانس بزرگی محروم کرده. از سوی دیگر، کلینتون بنا بر آموزه‌های نهادینه‌شده نئولیبرالی خود، خواهان اجرای قواعد از پیش‌ تعیین شده‌ای است که برنامه مشخص، روشن و جاافتاده‌ای را در طول سالیان تدوین کرده؛ قواعدی مانند دخالت دولت در امور اقتصادی یا ارتقای خدمات رفاهی به وسیله افزایش مالیات‌ها. اما رؤیای سوسیالیست‌های کهنه‌کاری مانند برنی سندرز حرف دیگری است. آنچه او خواهان برپایی و اجرای آن در آمریکای امروز است، حول این شعار می‌گردد که «روند پول‌دار‌ترشدن‌ میلیاردر‌ها و فقیر‌تر‌شدن فقرا باید پایان یابد». همچنین رفع نابرابری‌های اجتماعی به آن شکلی که در کشورهای اسکاندیناوی برقرار است، آموزش رایگان و بیمه درمانی همگانی، وعده‌های کاندیدایی است که یک دلار از وال‌استریت، کمپانی‌ها و سازمان‌ها و سر‌شناسان آمریکایی دریافت نکرده است. بنابراین تردیدی نیست حزب دموکرات نیز خواهان جدی‌شدن ظهور و حضور چنین فردی در سپهر سیاسی خود نبوده. اما سندرز فارغ از همه این محاسبات آمد، جدی گرفته شد و عنوان خطرساز سوسیالیسم را با خود به همراه آورد. بخشی که زیر پوست شهر‌ها و ایالت‌ها، وعده‌های سوسیالیستی را به رویکردهای لیبرالیستی جاافتاده خاندان کلینتون‌ها و حزبشان ترجیح می‌دادند، با او همراه شدند. اما نکته قابل‌توجه اینجاست که با توجه به شرایط اجتماعی جامعه آمریکایی، شاید این عده خودشان به‌درستی آگاه به معنای «سوسیال‌دموکرات» نباشند. این حرکت را می‌توان یک اکتیویسم سیاسی (Political activism) از جنس سوسیالیستی‌اش لقب داد؛ حرکتی که امیال خفته بخشی از لایه‌های اجتماعی را یکباره بیدار و بسیج کرده و پشت سر خود روانه می‌کند. به دنبال آن موجی از علاقه‌مندان به رأی سلبی (Negation vote) را تشکیل داده و آنها را دنبال کسی می‌کشاند که علیه ساختار سیاسی حاکم آمریکا قصد انجام یک «انقلاب سیاسی» را دارد. درحالی‌که حامیان کلینتون به دنبال رأی ایجابی (Positive vote) و روشنی هستند که تجربه آن را داشته و امتحانش را پس داده است. درحالی‌که طرفداران سندرز در ضمیر ناخوداگاه سیاسی-اجتماعی خود بی‌تردید منتقد ساختار کاپیتالیستی کشور و سیستم سرمایه‌داری موجود هستند. این دسته به‌‌ همان طبقه متوسطی تعلق دارند که به گفته سندرز، درحال ناپدید شدن است؛ همان قشری که از وضعیت دستمزد‌ها و نابرابری جنسیتی موجود رضایت ندارند و امروز همراه جنبش یک سوسیالیست میانه‌رو به سمت رادیکالیزه‌کردن فضا پیش می‌روند. در حالی که سندرز یک فعال رادیکال نیست که اگر بود، هیچ‌گاه تن به عضویت در حزب دموکرات آمریکا نمی‌داد و این‌‌ همان گلایه‌ای است که چپ‌های راستین آمریکایی به سندرز وارد می‌کنند. به عبارت دیگر، از آنجا که این پیرمرد سفیدمو، با شعارهای توده‌پسند خود، واژه سوسیالیسم را میان کلام و گفتار حامیان جوانش رواج داده، می‌تواند اقبال طرفداران خود را از دو کانال اجتماعی دریافت کند؛ یکی از طریق حمایت مردم از رویکردهای حزب دموکرات و دیگری جذب مخاطبان ناراضی و متمایل به سمت تفکرات عدالت‌محور و برابری‌خواهانه چپ؛ اتفاقی که شاید برای کلینتون امکان رخ‌دادنش نباشد. اما با همه اینها موجی که برنی سندرز و رقابت نزدیک او با هیلاری قدرتمند ایجاد کرد، به‌صراحت نمایانگر این واقعیت پرسش‌برانگیز است که آیا سوسیالیسم روزنه‌های ورود خود را به عرصه پهناور سیاست آمریکا باز کرده؟ آیا هراس پنهانی که در میان تصمیم‌گیران آمریکا از نفوذ این اندیشه تحول‌خواه وجود داشت، درحال کم‌رنگ‌شدن است؟ با وجود اینکه در پاسخ به این سؤالات عده‌ای معتقدند باید از توده‌هایی ترسید که تمایل خود را به پذیرش تفکرات سوسیالیستی پنهان نمی‌کنند، اما تجربه نهادینه‌شده‌ای بیانگر این واقعیت غیرقابل انکار است که ازهم‌پاشیدن ابهت سرمایه‌داری، به‌سادگی کاندیداتوری یک چپ میانه‌رو نیست و این رویکرد چندصدساله بیدی نیست که با این بادهای گذرا، بر خود بلرزد. شرق

۱۳۹۵/۰۲/۳۱


اندازه ی صد سال تنهایی خوابم میاد...گابریل کجایی؟

۱۳۹۵/۰۲/۲۹

که جام ما شکست


واعظ !  مکن  دراز  حديث  عذاب  را          اين بس بود که بار دگر زنده مي شويم!

۱۳۹۵/۰۲/۲۴

عازمیم


آخ و آخ و آخ که چه بدمستی هایی هست که هنوز نکرده ایم. از این به بعد جوازی هست تا کنیم ؟ 
ناکجا آباد ناکجا آباد ناکجا آباد

۱۳۹۵/۰۲/۱۸


دغدغه ما علاوه بر اینکه یه روز صفحه حوادث  روزنامه را باز کنیم از فقر و فحشا و طلاق و تجاوز نبینیم , یه روز بشار اسد دیکتاتورم سرنگون شه , یه روز یکم اخلاق وارد سیاست شه ,یه روز ملت بفهمن که هرکی براشون کامنت گذاشت عاشق چشم و ابروشون نشده ,   یه روز سرمایه داری سقوط کنه , یه روز بشر تبدیل شه به آدم , یه روز ملت آنقدر خوشحال باشن که اول صبح تو مترو دعوا نکنن , [ لنگتو جمع کن دارم نطق میکنم ] , یه روز خوب بیاد , یه روز زنان هم بتونن برن استادیوم , یه روز رفع حصر بشه , یه روز خاورمیانه سامان بگیره ,[ نفسم گرفت یه لیوان آب لطفا ] , یه روز پدرم پیر تر نشه , یه روز برم میدون التحریر  , [ آقا کی این اردیبهشت رو اذیت کرده که انقد داغ کرده ! ] , یه روز به شیدایی در زلف تو آویزم , یه روز اقتصاد مملکت از سراشیبی بیاد بیرون , آره علاوه بر اینا , دوست داریم یه روزم بیاد که این خواننده های زیر زمینی که لیاقت دارن  بتونن آزادنه آلبوم بدن بیرون ,کنسرت بزارن , نروند آن پشت مشت های مترو حقانی  ساز بزنن.[ جان پیر مغان , اینهمه نوشتم اصلا خوندید؟]

۱۳۹۵/۰۲/۱۶


با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج 
آخر قدمی راست بنه،ای همه جا کج

۱۳۹۵/۰۲/۱۴

تو هیچی نمیدونی...


گفتم یا شیخ سوالی دارم 
در حالی که ریشش را خاراند  و عبا اش را جمع کرد گفت : هیس دارم فصل دوم #گیم_او_ترونز میبینم , تو هیچی نمیدونی جان اسنو.