۱۳۹۵/۰۶/۳۱

چرا جمشید ؟


پاییز شروع شد.از این بعد فصلی نو در اشعار , پست ها , عکس های مجازی شروع میشود.فصلی با تکرار کلمات کافه , تنهایی , بارون , برگ زرد و...
اصلا یک سری هم با پاییز شاعر میشوند.
راستی چرا ما هر سال روز اول پاییز دلمون خالی میشه.....؟؟ چرا جمشید ؟

۱۳۹۵/۰۶/۲۷

نشاط عیش و جوانی چو گل غنیمت دان


بعضی از اتفاق ها برای اینکه بیافتد نیاز است به موقعیت و شرایطش.مثلا نمیشود که شوما یکهو به کمال در چیزی یا کاری برسید. باید ببینید اولا اصلا شما پتانسیل اش را دارید یا نه ؟ , دوما شرایط زمان و مکان مهیا هست یا نه ؟, در آخر اینکه آن اتفاق چقدر با آینده و اهداف و آرمان های زندگی شما همخوانی دارد.اگر با این سه المان سازگاری داشت , میرسیم به مرحله ی عمل.مطمئن باشید که هیچ اتفاقی خودش خود به خود نمیافتد.فیلم هندی که نیست.یا معلول عمل شماست یا معلول عالم خارج است.
بحث ما اینجاست.نگذارید عالمِ خارجی اتفاق های زندگی تان را بسازد.پیش دستی کنید.قاپ بزنید.خود و افکار و آرمان هایتان را به عالم خارج تحمیل کنید.تابو شکن باشید , ریسک کنید , نقد کنید , حرف بزنید , برید , بچرخید , سفر کنید , گاهی اشتباه کنید برای درس عبرت , تجربه کنید هر چیزی را که خواسته اید ولی به هر دلیلی نشده و یه کاری کنید که بشود.
اول قرار بود ک تحت تاثیر قدرت عالم خارج که هر چیزی و هر کسی جز شما را فرا میگیرد نشوید , ولی خوب دایره شمول حرفایم را وسعت دادم.بی دلیل.محض گفتن.اگر زیارت اهل قبور رفتید ,پر است از کسانی که سالهاست خوابیدن.آدم هایی که از یک جایی به بعد کم آوردن و خودشونو سپردن به دست سرنوشت.دستش بشکند.خیلی از کارها را نکردن, خیلی از حرف ها را نزدن, خیلی ریسک نکردن , خیلی تجربه نکردن و با حسرت رفتن.شما ولی با حسرت نرید.

۱۳۹۵/۰۶/۲۴

از دست رفته


رستگاری شخصیت های مثبت فیلم وگرفتار شدن آدم بد ها ، دو تا از رکن های اساسی فیلم های تله وزیون ست.کلیشه ای که در آن پایان فیلم خوش و خرم ست وهمه  دنبال نتیجه اند.سینما اما چند سالی است که دست از سر این کلیشه برداشته است. شروع این بدعت با فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی بود ، حتی قبل از تر آن با فیلم درباره الی . تله وزیون برای جذب بیننده باید ممیزی ها را بردارد باید یک بدعتی را شروع کند که مخاطب جذب کند.کلیشه ی موفقیت شخصیت های مثبت و ببدختی آدم بد ها ، خوش و خرم تمام شدن فیلم ، کامیابی پلیس و ...را کنار بگذارد.اسکورسیزی در فیلم دپارتد گفت که دیگر به دنبال رستگاری شخصیت های اول فیلمش نیست ، حرفی که هم در فیلم دپارتد و هم در فیلم شاتر آیلند ثابت شد.بگذارید کارگردان های تله وزیون یکم از این کلیشه ها بیرون بکشند.باور کنید هیچ اتفاقی نمیافتد اگر پلیس فیلم آدم بده ی داستان شود.هالیوود هم خیلی وقت است که از یک طرف هم فیلم های ضد ارزشی و منتقدانه میسازد و هم فیلم های ارزشی . هر دو طرف را گرفته.حالا زهی خیال باطل که این صدا و سیما خیلی وقت است که از دست رفته.

۱۳۹۵/۰۶/۱۶

میدهی ؟


نشسته ست.همیشه همانجا مینشیند.صدایش همان صدای دو سال پیش است. روزی که اولین بار دیدمش.فرق زیادی نکرده.شاید اصلا هیچ تغییری.خودش میداند که با همه فرق دارد برای من لااقل.نگاهش از پشت عینک ، چایی خوردنش ، حرکت دستانش روی کیبورد.خیره میشوم بهش.دو واحد بیشتر به من میدهی ؟  لطفا

۱۳۹۵/۰۶/۱۳

خاطره های الکی


شوما هم توی اطرافیانتون و دوستاتون , فامیلاتون , آشناهاتون کسی رو دارید که قدیم برای کار رفته ژاپن اونجا وارد دسته یاکوزاها شده یا مُرده اینا میسوزونده و اتفاقا بعد یه مدتی هم عاشق یه دختر ژاپنی شده , یا فقط ما تو آشناهامون از این مدل آدما داریم؟!
اِ آهان , پس ندارید.اوکی.