۱۳۹۵/۱۰/۰۹


آغاز می‌كنم تا چندانم تو احاطه كنی
 که منجم گلوله‌های پراكنده در تنت باشم.


[بیژن الهی - هاروت - جزوه‌ی شعر شماره‌ی ۳ و ۴ - خرداد و تیر ۱۳۴۵]

۱۳۹۵/۰۹/۲۴

روزمرگی


پیرزن به فکر این بود که این یلدا را هم باید تنها سر کند یا خانه اش مثل چند سال پیش که پیرمرد هم بود شلوغ می شود. دختری کنار دستی اش خواب است ,خوابیده ست که فکر نکند. مرد میانسال مو خرمایی که صندلی جلو نشسته بود از بدو ورود غرق در "جای خالی سلوچ" دولت آبادی ست. راننده اما نیست.در سیر است با سرنشین خانم ماشین سمت راستی اش.صدای کم و زیر رادیو پیش بینی می کند که  قیمت دلار همچنان افزایش یابد.هیچکس حواسش نبود ...

۱۳۹۵/۰۹/۱۹


نگاه میکنم از غم به غم که بیشتر است
به خیسی چمدانی که عازم سفر است

 سید مهدی موسوی 
برچسب‌ها:

از خاطره ها شکر گزارم ، بروید


زندگی تکرار آن لحظات خوشی ست که در گذشته اتفاق افتاده ست.همین دو ساعت پیش ، همین دیروز، همین یک هفته پیش یا حتی سالها پیش.با خاطرات گذشته باید زندگی کرد نه خاطره بازی...


۱۳۹۵/۰۹/۱۷

واقعیت درونی مان


شاید دلیل اینکه خیلی از ما آدم ها هیجان زندگی نداریم و شوق و شور هم یا اصلا گاهی دلمان می گیرد بی هیچ دلیل، این باشد که خودمان را بهتر می شناسیم ، بدی هایمان را ، کاستی هایمان را ، اشتباهاتمان را ، واقعیت درونی مان را...


در شیراز فقط بوی گل نیست ....معدل بوی گل و خاک و آب است.....بویی شبیه به عطر کشالههای زنی شبیه به ساره بانو در هوا بود.

[دیوان سومنات - ابوتراب خسروی - نشر مرکز]

برچسب‌ها: , ,

۱۳۹۵/۰۹/۱۶

با هفت می شود آرام گرفت


یک وقتی که خیلی سرحال بودید و فارغ از روزمرگی , یک برگ کاغذ بردارید وچیزهایی که آرامتان می کند و همیشه ی خدا هم در دسترستان هستند را لیست کنید از خانواده و نیایش و نماز گرفته تا موسیقی(البته این مورد تکرارش آفت ست و بعد از مدتی حس اولیه اش می رود)و کتاب و زلف مجعد یار (این مورد را دیگر خودتان استادتر هستید از من و بلدتر.تکرارش جان افزاست) و قس الی هذا.اگر تعدادشان به هفت رسید هزار فرسخ از بقیه در زندگی تان جلویید.حالا چرا هفتا ؟ حداقلش این است که طی هفت روز هفته ، هر روزتان را با یکی از آنها سر می کنید.حتی تورات هم می گوید که خداوند طی شش روز جهان را آفرید و روز هفتم آرام گرفت.
با هفت می شود آرام گرفت.

۱۳۹۵/۰۹/۱۵


آدم ها در دوصورت حرف نمی زنند...یا وقتی حرفی برای گفتن نباشد...و یا هنگامی که حرف خیلی زیادی برای گفتن است...

[چاه بابل - رضا قاسمی -نشر باران - سوئد] 

برچسب‌ها: , ,

۱۳۹۵/۰۹/۱۲


شوربختي مرد در اين است كه سن خود را نمي بيند. جسمش پير مي شود اما تمنايش همچنان جوان مي ماند. زن، هستي اش با زمان گره خورده. آن ساعت دروني كه نظم مي دهد به چرخه زايمان، آن عقربه كه در لحظه اي مقرر مي ايستد روي ساعت يائسگي، اينها همه پاي زن را از راه مي برد روي زمين سخت واقعيت. هر روز كه مي ايستد در برابر آينه تا خطي بكشد به چشم يا سرخي بدهد به لب، تصوير رو به رو خيره اش مي كند به رد پاي زمان كه ذره ذره چين مي دهد به پوست. اما مرد، پايش لب گور هم كه باشد چشمش كه بيفتد به دختري زيبا، جواني او را مي بيند اما زانوان خميده و عصاي خود را نه؛ مگر وقتي كه واقعيت با بي رحمي تمام آوار شود روي سرش...

[چاه بابل - رضا قاسمی -نشر باران - سوئد] 
برچسب‌ها: , ,

۱۳۹۵/۰۹/۱۱

جناب باب


آقای اوباما یک عادتی دارد. اینکه هر سال نوبلیست های آمریکایی را -قبل از مراسم رسمی اهدا جوایز به آنها-دعوت می کند بیایند کاخ سفید ، دورهمی با میشل یک گپی می زنند و تقدیری می کنند و یک پیکی بالا می روند.باب دیلن که بخاطر ابداع زبانی نو و بیانی شاعرانه در ترانه سرایی آمریکا جایز نوبل دو هزار و شانزده را گرفت به دیدار اوباما نرفت.شاید فکر کنید که رابطه ی خوبی با هم ندارند و این حرفا ، ولی جا دارد بگویم که بعد اعلام برنده نوبل امسال اوباما جزو آن دسته ای بود که نه تنها تبریک گفت به جناب دیلن بلکه گفت باب ترانه سرا مورد علاقه من است.اوباما حتی سال دو هزار و دوازده هم مدال آزادی را به دلیل فعالیت های هنری باب به او اعطا کرده بود.حالا دقیقا معلوم نیست دلیل عدم شرکت در مراسم چه بوده ولی اگر خبری شد شما را در جریان میگذارم.
کلا جناب باب عادت دارند به بی اعتنایی.بعد از اینکه جایزه نوبل را هم گرفت در لاس وگاس روی صحنه رفت و کنسرت اجرا کرد ولی ایشان هیچ اشاره ای به نوبل نکردند انگار نه انگار.آدمیزاد آخر انقد بی وفا و بی اعتنا؟. حتی  تا مدت ها به تماس های مسئول های نوبل هم جواب نمیداد تا اینکه بالاخره جایزه را قبول کرد و منت گذاشت بر سر جامعه جهانی ادبیات.باب دیلن نقاش احتمالا معشوقه ی ایرانی نداشته است تا بلای زمینی را به چشم خودش ببیند وقتی که تلفن را جواب نمی دهد...


پ.ن: فیلم I’m Not There به کارگردانی  تاد هینس در مورد جناب باب است با بازی آقامون هیث لیجر و کيت بلانشت وقت کردید ببینید خالی از لطف نیست.


برچسب‌ها: , , ,