۱۳۹۶/۰۵/۰۴
فکر می کردم می شود سالها نشست در بندرگاه و طلوع آفتاب را نگاه کرد.من چه می دانستم این حس هم فنایی دارد.حالا که واقعیت مشت های پی در پی اش را در صورتم می کوبد میفهمم که اشتباه بود.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی