۱۳۹۶/۰۳/۰۴


اینکه گربه سیاه نحس است و بد یمنی می آورد را دقیقا نمی دانم در چند سالگی شنیدم ,ولی برای همان دوران کودکی ست. امروز صبح که از خانه بیرون زدم عَدل جلوی در خانه یک گربه سیاه روی سقف ماشینی نشسته بود , با همان چشمان سبزِ براقِ گردویی اش زل زده بود به من.تا آخر روز منتظر بودم که یک اتفاق عجیب و قاعدتا بد برایم بیافتد. نه تنها هیچ اتفاقی نیافتاد بلکه خیلی هم روز شاد و شنگولی بود.نه اینکه باور داشته باشم به این جور خرافات , نه . اعتقاد ندارم ولی در تمام روز انگار کسی از پشت سر بر شانه هایم می زد و می گفت که حواست باشد فلانی آن اتفاق بد همین نزدیکی هاست.در طول روز ذهنم تماما درگیر گربه سیاه ناشناس محله مان بود که معلوم نبود از کجا سر در آورده بود.