۱۳۹۵/۰۳/۲۵

La vie en rose


یک. به تصویر کشیدن زندگی مشاهیر همیشه برای سینما تازگی داشته است اما کار آسانی نیست . ریسک اینکه فیلم خوبی از آب در نیاد بسی زیاد است ولی اولیویه داهان (Olivier Dahan) سربلند از این دشوار درآمد...

دو. ادیت پیاف گنجشکی که از خیابان های پاریس پر گرفت و بر موسیقی  فرانسه آشیانی ساخت . درخشید و درخشید . در آمریکا مدتی را گذراند ولی هیچ وقت با آن خو نگرفت . فیلم " زندگی همچون گل سرخ " از آن دست فیلم هایی بود که باید چند بار دید بدون شک ستاره اش هم ماریون کوتیار در نقش ادیت پیاف بود که به شایستگی اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را فتح کرد. برای من نقشی را که از دوران جوانی ادیت بازی کرد بسیار دلنشین تر بود با آن ادا و اطوار و جزییات رفتار ادیت از حالت خاص راه رفتن تا مستی دائمی اش...

سه. بعد از اینکه لوئی لوپله به قتل میرسد (همان که ادیت را از خیابان های پاریس به کاباره ی شانزالیزه برد ) ادیت با حامی جدیدی به اسم ریمون آسو آشنا می شود و تازه از این جای داستان است که ریمون سعی میکند هنرمند بودن را در آدم کله شقی مثل ادیت نهادینه کند.از هنرمند خیابانی فاصله میگرد و هنر را در میکند. آنجایی که ریمون سعی میکند ادای درست کلمات و شعر را به ادیت یاد بدهد بسی جالب بود...

چهار. دختری که نقش بچگی ادیت را بازی میکند (هنگامی به اصرار پدرش در خیابان برای اولین بار میخواند) لاکردار چه صدایی خوبی دارد.

پنج. یکی از سکانس های خوب هم همان جایی است که ادیت از خواب بیدار میشود و مارسل را میبیند معشوقه ی بوکسور آمریکایی اش . آن حس ناراحتی اطرافیان و آن حس توهم ادیت و بالاخره آن ضجه هایی که بعد از شنیدن خبر سقوط هواپیما میزند بهترین سکانس فیلم است.

 شش. موسیقی هایی که در فیلم بکار رفته هم که دیگر حجت را تمام کرده است .از جمله
  Padam Padam و Non, Je ne Regrette Rien

برچسب‌ها: , , , ,